زهد و ساده زیستی

زهد و ساده زیستی از اصول زندگی او بود . ساده غذا می خورد ، ساده لباس می پوشید و ساده حرکت می کرد .زیراندازش غالبا حصیر بود . بر روی زمین می نشست . با دست خود از بز شیر می دوشید و بر مرکب بی پالان سوار می شد و از اینکه کسی در رکابش حرکت کند به شدت جلوگیری می کرد و قوت غالبش نان جوین و خرما بود کفش و جامه اش را با دست خویش وصله می کرد . در عین سادگی طرفدار فلسفه فقر نبود ؛ مال و ثروت را به سود جامعه و برای صرف در راههای مشروع لازم می شمرد و می گفت :

نعم المال الصالح مع رجل الصالح[1]

چه نیکو ست ثروتی که از راه مشروع به دست آید برای آدمی که شایسته داشتن ثروت باشد و بداند چگونه صرف کند.

و هم می فرمود.

نعم العون علی التقوی الله الغنی[2]

مال وثروت کمک خوبی است برای تقوا .

اراده واستقامتش بی نظیر بود ؛ از او به یارانش سرایت کرده بود . دوره بیست و سه ساله بعثتش یکسره درس اراده و استقامت است . او تاریخ زندگیش مکرر در شرایطی قرار گرفت که امید ها از همه جا قطع می شد  ولی او یک لحظه تصور شکست را در مخیله اش راه نداد ، ایمان نیرومندش به موفقیت یک لحظه متزلزل نشد .



[1] .محبه البیضاء جلد 6/ ص 44

[2] وسائل ، ج 12 ص 16